"http://www.w3.org/TR/html4/loose.dtd"> مهندسی صنایع
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
مهندسی صنایع
اطلاع رسانی در خصوص مهندسی صنایع
یکشنبه 94 آذر 8 :: 1:16 صبح ::  نویسنده : m,shahraeini

عنوان : رابطه بین یادگیری سازمانی با توانمند سازی دبیران آموزش و پرورش گلپایگان

 1-1 مقدمه: سازمان آموزش و پرورش به کارکنانی سازگار با تحول نیازمند است ، برای رسیدن به موفقیت این سازمان باید از تجربیات داخلی و بیرونی در حوزه های مختلف استفاده نماید.

1-2 بیان مساله: توانمندی سازی کارکنان روشی جدید برای بالا بردن بهره وری سازمانی است. کارکنانی که توانایی حل مسائل ضروری و سازمانی را نداشته باشند تمام فرصت های پیشرفت و ترقی خود و سازمان را از دست میدهند.

توانمندی سازمان و کارکنان از طریق کسب دانش و مهارتی است که به سرعت منسوخ میشود. یادگیری منجر به بالار رفتن کیفیت شده و بستر لازم برای نو آوری در سازمان را فراهم میکند. 

1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق: توسعه منابع انسانی با آموزش های زیاد حاصل نمیشود بلکه باید منافع انسانی بصورت برنامه ریزی شده و نظام مند عمل کند. یادگیری تاثیر عمده ای بر توانمند سازی دارد و از طرف دیگر مدیران و معلمان میتوانند  تاثیر مهمی در توسعه توانمند سازی در مدارس داشته باشند. بدین لحاظ این پژوهش در پی آن است تا به بررسی رابطه بین یادگیری سازمانی با توانمند سازی دبیران آموزش و پرورش گلپایگان بپردازد.

1-4هدف کلی: تعیین رابطه ابعاد بین یادگیری سازمانی با توانمند سازی دبیران

 هدف آرمانی: ارائه راهکار جهت افزایش یادگیری سازمانی با توانمند سازی دبیران آموزش و پرورش گلپایگان

1-5: سوالات تحقیق

1-6:فرضیه های تحقیق

1-7: حدود مطالعاتی: از نظر مکانی این تحقیق در آموزش و پرورش گلپایگان انجام شده است.

محدودیت های تحقیق نداشت

تعریف واژگان و اصطلاحات تحقیق: تعهد مدیریت برای یادگیری سازمان: مدیریت باید اهمیت یادگیری را درک کرده و فرهنگی را در

 سازمان ایجاد نماید که کسب خلق و انتقال دانش به عنوان ارزش بنیادی در سازمان در نظر گرفته شود.

چشم انداز مشترک: تمرکز و انرژی برای یادگیری فراهم میسازد و افراد را به عمل سوق میدهد.همچنین کشش به سمت هدف مطلوب تر برای نیروی حاکم بر وضع موجود مقابله میکند.

و ....

2-1 مقدمه: نیروی کار مستعد و توانا که انگیزه و شوق خدمت در سازمان را دارد بزرگترین سرمایه سازمان در دستیابی به اهداف است.نظام آموزشی هر کشور از یک طرف استعداد ها و توانمند های درونی افراد جامعه را شکوفا کرده ازسوی دیگر میتواند راه استقلال و پیشرفت و توسعه هر کشور را مهیا میسازد.

2-2 یادگیری یکی از بزرگ ترین توانایی های هرانسان است که او را از سایر موجودات متمایز میکند.عملکرد محصول یادگیری است.

یادگیری سازمانی به نقل از ارجریس و شاون محصول پرس و جو و تحقیق در سازمان است بدین معنی که هر زمان عواقب موردانتظار یک فرایند کاری مغایر با نتایج واقعی به دست آمده باشد یک فرد (یا گروه) به پرس و جو و تحقیق مشغول میشود تا علت تناقض را درک نموده و در صورت لزوم برای حل و فصل مشکل اقدام نمایند. در این روند افراد سازمان به تعامل پرداخته و یادگیری صورت میگیرد. بنابر این یادگیری محصول مستقیم این تعامل است.

2-5: پیشینه تحقیق: مطالعات داخلی: نژاد ایرانی و همکاران اثرات یادگیری و دانش بر عملکرد سازمانی در سازمان آموزش و پرورش استان مرکزی را مورد بررسی قرار دادند.

....

2-5-2: پیشینه تحقیق: مطالعات خارجی: سانزواله و همکاران در سال 2011 ارتباط بین یادگیری سازمانی با نوآوری فنی را بررسی کردند. حجم نمونه آنها 451 شرکت از صنایع مختلف بودو برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده کردند. و...

2-6: مدل تحلیلی تحقیق: توانمند سازی یکی از نوید بخش ترین مفاهیم دنیای کسب و کار بوده است که کمتر به آن توجه شده است ولی اکنون به موضع روز بدل شده است.توانمند سازی به معنای قدرت ، آزادی، دانش و مهارت هایی به کارکنان برای تصمیم گیری و انجام امور بصورت موثر میداند.

مدل مفهومی:

 (شایستگی،حق انتخاب، موثر بودن، معنی داری، اعتماد× توانمندسازی   àیادگیریØ   (تعهد مدیریت، تسلط فردی، تفکر سیستمی، کارتیمی، اشتراک گذاری                                                                                                                                                                                                                                             دانش ، مدلهای ذهنی مشترک، فرهنگ یادگیری)

 

3-1 مقدمه: پژوهشگر ابتدا در مطالعات میدانی موقعیت اجتماعی یا موسسه ای را در نظر میگیرد و سپس روابط بین نگرشها ، ارزشها ادراکات و رفتارهای فرد و گروه های موجود را مطالعه میکند او بطور معمول هیچ موقعیتی مستقل را دستکار نمیکنند.

داده ها بطوریکه ابهام حاصل از آنها به حداقل ممکن کاهش یابد موردگردآوری و تفسیر قرار میگیرند.

3-2 روش تحقیق:

از نظر هدف تحقیقات به انواع کاربردی بنیادی و توسعه ای تقسیم بندی می شوند. از نظر ماهیت و روش شامل رویه های مشترک خاصی مانند حل مسئله ، جمع آوری اطلاعات و نتیجه گیری می باشند و راه های مختلفی جهت طبقه بندی مطالعات تحقیقی وجود دارد که میتوان از ان به روش های علی ،همبستگی ، توصیفی و... اشاره نمود. که در اینجا ماهیت تحقیق به روش همبستگی و از نوع تحقیق کاربردی است . زیرا به نتایجی دست می یابد که برای ان دسته از سازمانهایی که در حوزه جامعه آماری قرار میگیرند قابل استفاده و کاربرد می باشد

3-3 روش گرد آوری داده ها: مشتمل بر مصاحبه حضوری، ضبط صوتی و تصویری ،مطالعات کتابخانه ای و... میباشد. و بطور کلی به دودسته کتابخانه ای و میدانی تقسیم میشود.

3-4 ابزار گرد آوری داده ها: تجزیه و تحلیل و بررسی پدیده ی مورد مطالعه و نهایتا کشف حقیقت گردآوری نماید. داده های مورد نیاز این تحقیق با استفاده از پرسشنامه ای که در تحقیق مورد استفاده قرار میگیرد دارای 37 سوال به منظور بررسی را بین یادگیری سازمانی با توانمند سازی دبیران آموزش و پروش گلپایگان می باشد. همچنین مقیاس پنجگانه طیف لیکرت مورد استفاده قرار گرفته است.

3-5 روایی پرسشنامه: به منظور سنجش روائی پرسشنامه تحقیق از روش روایی محتوا (بررسی کمیت و کیفیت سوالات از نظر اساتید راهنما ،مشاور و خبرگان)استفاده میشود.همچنین از نظر استد راهنما استفاده شده است.

3-5-2 پایایی پرسشنامه: از روش آلفای کرونباخ در این تحقیق استفاده شده است. آلفای کرونباخ برای کل سوالات پرسشنامه با استفاده از نرم افزار spss برای 34 پرسشنامه محاسبه شده و مقدار آن 904/ به دست آمده است و چون پایایی ابزار تحقیق بالای 7/ است عدد مناسبی است.

3-8 روش تجزیه و تحلیل داده ها: با استفاده از نرم افزار spss در دوسطح توصیفی و استنباطی انجام شد. در سطح توصیفی از آماره هایی نظیر توزیع فراوانی و در سطح آمار استنباطی برای تعیین میزان همبستگی بین متغیرهای مطرح شده در مدل از ضریب همبستگی اسپیر من استفاده شده است.

4-1 مقدمه: پژوهشگر در این فصل اطلاعات جمع آوری شده را در قالب دو بخش امار توصیفی و امار استنباطی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داده و نتایج نهایی را ارائه نموده است.

4-2 آمار توصیفی : در تحقیق حاضر پژوهشگر برای بررسی آمار توصیفی از مولفه های (جنسیت،سن،تحصیلات و سابقه کاری ) پاسخ دهندگان استفاده نموده است.

4-3 آمار استنباطی : در این بخش به بررسی نقش مولفه های جمعیت شناختی (جنسیت،سن،تحصیلات و سابقه کاری ) در پاسخگویی به شاخص های (تعهد مدیریت، تسلط فردی، تفکر سیستمی، کارتیمی، اشتراک گذاری دانش ، مدلهای ذهنی مشترک، فرهنگ یادگیری) مورد بررسی قرار گرفته است. برای بررسی نقش جنسیت در پاسخ به متغیر های مدل با توجه به دو بعدی بودن جنسیت مرد و زن از آزمون t برای دو جامعه استفاده شده است. همچنین چون مولفه های سن،تحصیلات و سابقه کاری بیشتر از دو بعد دارند از آزمون تحلیل وریانس ANOVA)) برای بررسی نقش انها استفاده شده است.

5-1مقدمه: در این فصل ابتدا به نتیجه گیری پرداخته و پیشنهاد مدیریتی برای جامعه مورد مطالعه ارائه میشود تا علاقه مندان به این موضوع از آن یاری بگیرند .

5-2 خلاصه پژوهش: این پژوهش به لحاظ هدف جز تحقیقات کاربردی و به لحاظ شیوه جمع آوری اطلاعات جز تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی قرار میگیرد. جامعه آماری شامل 200 نفر میباشد که بصورت سرشماری انجام میگیرد. جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز ازترکیب پرسشنامه و توانمد سازی استاندارد کو و همکاران که پنج ویژگی شایستگی،حق انتخاب، موثر بودن، معنی داری، اعتماد را جد و پرسش نامه یادگیری سازمانی مقیمی و رمضان که هفت ویژگی تعهد مدیریت، تسلط فردی، تفکر سیستمی، کارتیمی، اشتراک گذاری، دانش ، مدلهای ذهنی مشترک، فرهنگ یادگیری را می سنجد استفاده شده است.

نتایجی که از این یافته ها به دست آمد بیانگر رابطه مثبت و معناداری بین یادگیری سازمانی و توانمندسازی دبیران آموزش و پروش گلپایگان است.

5-3 نتایج فرضیات پژوهش : به تفکیک در جداول ارائه شده است.  

5-4:مدل نهائی تحقیق: در مدل اولیه  35 فرضیه داشتیم اما در مدل نهائی 34 زیرا یکی از فرضیه ها رد شده است.که روابط همبستگی در جدول نشان داده شده است.      

5-5 پیشنهادات تحقیق: دردو بخش پیشنهادات کاربردی محقق به مدیران سازمان ها و بهره برداران و پیشنهادات به محققین  آتی ارائه میشود.

قسمت اول: ارزیابی دوره دبیران در زمینه آموزش انجام شود و پس از شناسایی نقاط ضعف آنان اقدام به برگزاری دوره های آموزشی برای آنان شود که علاوه بر توانمندسازی دبیران زمینه بهبود کیفیت سیستم آموزشی نیز فراهم شود و....

قسمت دوم:  پیشنهاد میگردد محققین بعدی به این موضوع بپردازند که آیا عوامل دیگری مانند معنویت ،رضایت شغلی و... نیز بر توانمندسازی دبیران موثر هستند یا خیر؟.. و....

5-6 محدودیت های تحقیق :  1- نتایج این تحقیق در محدوده زمانی فعلی بوده است و قابلیت تعیم به زمان های دیگر را ندارد .

2- محدودیت ذاتی تحقیقات علوم انسانی بدلیل استفاده از پرسشنامه.       و....                                                                                                                                                                                                   




موضوع مطلب :
یکشنبه 94 آذر 8 :: 1:14 صبح ::  نویسنده : m,shahraeini

 

شیوه های ابراز احساسات

مقدمه

همه ما بخشی عمده از زندگی خود را در ارتباط با دیگران سپری می کنیم یا در فکر آن به سرمی بریم. تحقیقات، نشان داده است که 75درصد اوقات روزانه ما صرف ارتباط با دیگران می شود و شاید بتوان گفت 75 درصد موفقیتهای ما نیز به روابط ما با دیگران وابسته است. از همین رو، در دهه های اخیر، توجه زیادی به مبحث «مهارت در روابط (تعامل) اجتماعی» شده است. این نکته که برخی انسانها تعاملگران ماهرتری هستند، باعث شده تا پژوهشهای دقیق و منظّمی درباره ماهیت و کارکردهای «تعامل اجتماعی» و عوامل تأثیرگذار بر آن، انجام شود. تحقیقات، نشان می دهد که عوامل بسیاری در «تعامل اجتماعی ماهرانه» و «تأثیرگذاری» و «ایجاد محبوبیتْ» نقش دارند ؛ اما نقش عواطف و احساسات در این میانْ بسیار مهم و چشمگیر است.(1)

باوِرز و همکاران (2)

در مطالعات خود (منتشر شده به سال 1985م) به این نتیجه دست یافتند که عواطف و احساسات چه از لحاظ شکل دهی و تأثیر بر برخوردها و چه از لحاظ حفظ و پایان دادن روابط، تأثیر قابل توجهی بر روابط میانْ فردی دارند. بروکس و هیث (3)

نیز (در پژوهش منتشر شده شان به سال 1985م) به اهمیت و نقش عواطف و احساسات در تعامل میانْ فردی اشاره نموده اند و معتقدند روابط ما با دیگران در صورتی کارآمد و مفید است که بتوانیم عواطف و احساسات خود را از طریق پیامهای کلامی (زبانی) و غیرکلامی با دیگران در میان بگذاریم. دیوید برنز در تعریف «ارتباط خوب» می گوید: یک ارتباط خوب، از دو ویژگی برخوردار است: احساسات خود را آشکارا ابراز می کنید و به طرف مقابل هم امکان می دهید تا احساسات خود را ابراز کند.(4)

بنابراین، ابراز احساسات را می توان به عنوان یک مهارت مهم در تعامل اجتماعی به حساب آورد.(5)

ابراز احساسات و فرهنگ

باید در نظر داشت که فرهنگهای مختلف، در مورد شیوه های ابراز احساسات و اینکه نسبت به چه کسانی و تا چه اندازه باید احساسات خود را بیان کرد، تفاوتهای بارزی دارند. پُل اکمن (به نقل از: دانیل گلمن، ترجمه پارسا، 1380، ص 159) اصطلاح «قواعد بیانگری» را برای بیان همرأیی اجتماعی درباره اینکه کدام احساسات را در چه زمانی می توان به طور صحیح نشان داد، به کار می برد. از نظر اِکمن قواعد بیانگری در اصل، سه نوع هستند:

1 - به حدّاقل رساندن ابراز احساسات: این یک هنجار ژاپنی است که در حضور افراد مافوق، نباید احساس درماندگی خود را ظاهر ساخت.

2 - اغراق و مبالغه در ابراز احساسات: یعنی بزرگنمایی احساسی که در ما وجود دارد.

3 - جایگزین کردن یک احساس به جای دیگری: این مورد را می توان در بعضی فرهنگهای آسیایی ملاحظه کرد.

ابراز احساسات و الگوهای رفتاری دوران کودکی

ما این قواعد بیانگری را تا حدودی از طریق دستورالعملهای صریح و روشن از همان دوران کودکی از والدین یا دیگر افراد که بر شکل دهی شخصیت و رفتار ما نقش دارند، یاد می گیریم ؛ بخش عمده آن نیز از طریق الگوبرداری صورت می پذیرد. کودکان، یاد می گیرند که همان کاری را که دیگران انجام داده اند، انجام دهند. وقتی که والدین در مقابل رفتارها و اتفاقاتِ روی داده برای یک شخص با بی تفاوتی برخورد می کنند، فرزندان، اصل خُنثی بودن(Neutrality) را فرامی گیرند. اگر زمانی والدین در غمها و شادیهای کسی شریک شده و همان احساسی را که او دارد، در مورد پدیده ای به دست آورند و در عین درک وضع او تلاش کنند که به او یاری رسانند، فرزندان نیز اصل ابراز همدلی (Empathy) را می آموزند.

بنابراین، سبکهای تربیتی در آموزش ابراز احساسات، می توانند اثرگزار باشند. برخی از سبکها یا مکتبهای تربیتی، در بیشتر موارد، خُنثی بودن را توجیه می کنند و از همدردی، به شدّت گریزان اند. فرهنگهای غربی و سبکهای تربیتی برگرفته از این فرهنگها، بر اساس فلسفه حاکم بر این جوامع (یعنی فردگرایی)، بیشتر گرایش به خُنثی بودن دارند. بر عکس، فرهنگهای عاطفی شرقی، بی تفاوتی را پدیده ای کاملاً نامطلوب دانسته و به آموزش و الگودهی رفتارهای حاکی از همدلی توصیه می کنند.

ابراز احساسات و نظریه «هوش هیجانی»

تحقیقات تجربی در زمینه مهارتهای اجتماعی به اینجا متوقف نشد ؛ بلکه روانشناسان پس از پی بردن به اینکه عواطف و احساسات، نقش کلیدی ای در زندگی اجتماعی انسان دارند و ابزار درست احساسات، یکی از مهارتهای مهم اجتماعی به حساب می آید، با نگاه عمیق و بنیادی تر به این موضوع پرداختند.

گاردنِر، از «هوشِ بین فردی» نام می برد ؛ اما «هوش هیجانی»، سازه ای بود که روانشناسانی چون سالووِی و جان مایر به عنوان عامل تعیین کننده کسب موفقیت در زندگی فردی و اجتماعی بدان دست یافتند.(6)

هوش هیجانی از دیدگاه سالووی شامل پنج حیطه اصلی از تواناییهای فردی می شود که عبارت اند: 1. شناخت عواطف شخصی، 2. به کار بردن درست هیجانها، 3. برانگیختن خود، 4. شناخت عواطف دیگران، 5. حفظ ارتباطها.

در این رویکرد، توانایی ابراز احساسات و اینکه در موقعیتهای مختلف، احساسات مناسب از خود نشان دهیم، یکی از عوامل شناخت «هوش هیجانی» و ملاکهای بررسی آن است.(7)

از آنجا که «کارآیی» در ابراز احساسات، بسیار تغییرپذیر است و شرایط و موقعیتهای مختلف، سبکهای متفاوتی از ابراز احساسات را می طلبد، باید خزانه رفتارهای ارتباطی ما بسیار غنی باشد. برای مثال، مهارتهای مختلفِ لازم، جهت ابراز احساسات را در موقعیتهای زیر، در نظر بگیرید:

برای آرام کردن همسر خود باید بتوانیم او را آرام و برای او دلسوزی کنیم. برای اینکه از دوست افسرده خود حمایت کنیم، باید روحیه اعتماد به نفس را در او تقویت کنیم و به او نشان دهیم که نگرانش هستیم.

برای اینکه با دیگران دوست شویم، باید بدانیم که چطور و در چه موقعی مسائل خصوصی خود را برای آنها فاش و چطور با آنها همدردی کنیم. گاهی اوقات باید دیگری را سر عقل بیاوریم و گوشمالی بدهیم و گاه نیز باید با او کنار بیاییم و به کمک یکدیگر، راه حلّ مشترکی بیابیم.

پس با توجه به اینکه مهارت در ابراز احساسات، مجموعه شخصی از مهارتها را شامل نمی شود، ناگزیریم که مهارتهای متنوّعی داشته باشیم. علاوه بر این، صِرف توانایی ابراز احساسات به شیوه های مختلف، از ما یک انسان ماهر و موفق نمی سازد، مگر آنکه بدانیم در هر لحظه و نسبت به هر شخص، ابراز کدام نوع احساسات و تا چه اندازه مناسب است. برای مثال، تا وقتی ندانیم چه موقع و تا چه اندازه احساس همدردی مناسب است و چه موقعی جسارت و انتقاد، دانستن راه و رسم همدردی یا جسارت و انتقاد، فایده ای ندارد.

چه احساساتی را نسبت به دیگران ابراز کنیم؟

در یک نگاه کلّی، احساسات را می توان به احساسات مثبت و منفی طبقه بندی نمود: بدبینی، حسادت، نگرانی و ناامیدی و... جزو احساسات منفی به حساب می آیند. این نوع احساسات، نه تنها شایسته ابراز نیستند، بلکه وجود همیشگی آنها در فرد، نشانه اختلال روانی است. تحقیقاتْ نشان داده است که روابط ناسالم در خانواده و جامعه معمولاً بر اثر وجود و ابراز این گونه احساسات به وجود می آید.

احساساتی مانند همدردی، همدلی، حرمت خود، رضایت از رابطه با دیگران و... جزو احساسات مثبت به حساب می آیند. وجود این نوع احساسات در افراد، نشانه سلامت روانی آنها بوده اگر به شیوه مناسب و مطلوبی ابراز شوند، باعث بهبود روابط، پایداری دوستیها، استحکام خانواده و رضایت از زندگی خواهند شد.

احساساتی نیز وجود دارند که با توجه به موقعیتهای مختلف، می توانند سالم یا ناسالم باشند. خشم و اندوه، نمونه هایی از این دسته اند. خشم اگر به منظور دفاع از خود و گرفتن حقّی باشد، باید نشان داده شود. اندوه سالم، همان افسردگی بالینی نیست. وقتی یکی از عزیزان شما می میرد، کاملاً سالم و بجاست که اندوهگین شوید و اندوهتان را با دوستان و نزدیکانتان در میان بگذارید. اندوه شما نشانگر مهر و محبتی است که به آن فرد داشته اید.(8)

احساسات مثبت را باید ابراز کنیم، اما از نشان دادن احساسات منفی و احساساتی که تفسیر مثبت برای آنها وجود ندارد، باید پرهیز

نموده، در صدد اصلاح و جایگزینی آنها برآییم.

تا چه اندازه احساسات خود را ابراز کنیم؟

برای ابراز احساسات نسبت به دیگران، به طور کلی نمی توان حد و مرز مشخّصی را تعیین کرد ؛ زیرا احساسات، گستره وسیعی را در برمی گیرند و از سوی دیگر، افراد و موقعیتهایی که ما نسبت به آنها احساسات از خودْ نشان می دهیم، یکسان و در یک ردیف نیستند.

توجه به این نکته مهم است که اگرچه روح و محتوای فرهنگ دینی ما بر پایه ارتباط، صمیمیت، ابراز محبت و عاطفه استوار است، اما این، هرگز به معنای آن نیست که احساسات خود را نسبت به همگان و به صورت عمیق و گسترده، ابراز کنیم. رابطه ای که با همسرمان یا پدر و مادر و یا دیگر دوستان نزدیکمان داریم، کاملاً متفاوت از رابطه ما با سایرین است. از این رو نمی توانیم با افرادی که تازه با آنها آشنا شده ایم، همان احساساتی را از خود ابراز کنیم که نسبت به دوستان نزدیکمان داریم.

اگر به همسر یا یکی دیگر از دوستان بسیار نزدیکمان بگوییم: «دوستت دارم» و حتی مسائل ریز و جزئی زندگی خود را با وی در میان بگذاریم، شاید مشکل چندانی ایجاد نکند ؛ بلکه چه بسا لازم و ضروری است. اما نمی توانیم، به هر فرد غریبه ای که برمی خوریم، احساسات خود را این گونه ابراز کنیم. بلکه ترجیح می دهیم به برخوردها و تعارفات رسمی اکتفا نموده، از ابراز هرگونه احساس دیگری خودداری کنیم.

شیوه های ابراز احساسات

در یک برخورد دو نفره معمولی، یک سوم مفاهیم اجتماعی (اطلاعات، معانی و احساسات) از طریق مؤلّفه های کلامی و دو سوم ما بقی از راههای غیرکلامی (مانند: حرکات، وضعیت بدن، نحوه نگاه، حالات چهره و...) منتقل می شوند.(9)

حرکات: ما در جریان یک دیدار (ارتباط رو در رو)، حرکت می کنیم. یکی از کارکردهای اصلی حرکات، ابراز حالات عاطفی و احساسات فرد نسبت به دیگران است.

ژستها: ژستها در فرهنگهای مختلف، هر کدام نشان دهنده احساس ویژه ای هستند، مثلاً در فرهنگ ما:

- نشان دادن مشتهای گره کرده = عصبانیت

- بالا انداختن شانه = بی اطلاعی

- ضرب گرفتن روی میز = اضطراب

وضعیت بدن: در ارتباطات میان فردی، کسی که نشسته و به جلو خم شده است، در مقایسه با فردی که خود را عقب می کشد، نگرش مثبت تری به موضوع بحث دارد. در حالت ایستاده نیز وقتی افرادْ رو در روی یکدیگر می ایستند، نسبت به موضوع بحث، نگرش مثبت تری دارند تا وقتی که روی خود را به طرف دیگری برمی گردانند.

سرتکان دادن: ما به دو شیوه می توانیم برای ابراز علاقه و اشتیاق نسبت به حرفهای فردی که با ما صحبت می کند، از سر تکان دادن استفاده کنیم. با کج کردن سر، علاقه مندی خود را نسبت به حرفهای طرف مقابل ابراز می کنیم و با تکان دادن سر، تمایلمان را به ادامه صحبت، نشان می دهیم.

نگاه: نگاه، کارکردهای مختلفی در رفتار انسان دارد. از همین رو، افراد به نحوه نگاه دیگران، بسیار حسّاس اند. در بسیاری از صحبتهای روزمرّه، گفته می شود: «این طوری به من نگاه نکن»، «او به من چشم دوخته»، «با نگاه خود، مرا آب کرد» و...

کارکردهای ارتباطی نگاه:

ارتباط چشمی نشانگر شدّت هیجانات ما درباره دیگران است. ظاهراً ما به کسانی که علاقه بیشتری داریم، نگاههای طولانی تر و بیشتری می کنیم. خیره خیره نگاه کردن، نشانه خصومت نیز می تواند باشد ؛ اما به راحتی می توان بین این دو نحوه نگاه، فرق گذاشت. نگاه طولانی اگر با لبخند همراه باشد، نشانه عواطف و هیجانات «دوستانه» و همچنان اگر با خشم همراه باشد، بیانگر احساسات «خصمانه» است.

تحقیقات، نشان می دهد که وقتی افراد به طور مکرر به هم صحبتِ خود نگاه می کنند، بیش از وقتی که به ندرت به آنها نگاه می کنند، در نزد آنها محبوبیت دارند.

نکته دیگر اینکه اگر به طور همزمان از تقویت کننده های کلامی (مانند تأیید و تحسین) و نیز نگاه استفاده کنیم، بهتر می توانیم با دیگران ارتباط برقرار نموده، آنان را وادار کنیم تا نگرشها و احساسات خویش را ابراز کنند.

این روشها ممکن است بدون آنکه توجه اختیاری به آنها داشته باشیم، بیان کننده حالات و احساسات ما باشند ؛ اما برخی مهارتهای دیگر نیز وجود دارند که به صورت ارادی نشانگر حالات ما هستند.


 

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 94 آذر 8 :: 1:14 صبح ::  نویسنده : m,shahraeini

راهبردهای رابطه با دیگران

الف . خود افشایی

(Self_disclosure)

خود افشایی، فرایندی است که از طریق آن، اطلاعاتی را راجع به خود در اختیار دیگران قرار می دهیم. نخستین کسی که بر اهمیت افشای خود به عنوان یک راهبرد در روابط با دیگران تأکید کرد، سیدنی جِرارْد بود (1964م). او نشان داد که ما می توانیم از افشای خود برای تشویق دیگران به مطرح کردن اطلاعات مخصوص خودشان استفاده کنیم. امروزه خودافشایی به عنوان یک مهارت مهم در مشاوره به کار می رود و در دیگر تعاملات اجتماعی نیز می تواند بسیار مفید و راهگشا باشد .

خودافشاییها می توانند درباره حقایق یا درباره احساسات باشند. وقتی دو نفر برای اولین بار یکدیگر را می بینند، بیشتر احتمال دارد به افشای حقایق (نام، شغل، محل اقامت و...) بپردازند و احتمال انجام شدن اِفشاهای احساسی (من به شما علاقه دارم، من از موسیقی بیزارم و...) توسط آنها کم است. اما گاه دیده می شود که برخی افراد، آنچنان سرد و بی عاطفه هستند که در برخورد با دیگران از ابراز هرگونه احساسی خودداری نموده، خود را پشت دیوارهای بی اعتمادی مخفی می دارند.

عده ای هم وجود دارند که به محض رو به رو شدن با دیگران و در همان ابتدا، به افشاهای عمیق و بیان دیدگاهها و احساسات خود پرداخته، حتی خصوصی ترین مسائل خود را با دیگران در میان می گذارند. افرادی که در «خود افشایی» افراط و تفریط می کنند، در برقراری رابطه با دیگران و حفظ آن، دچار مشکل می شوند. بنابراین، گرچه خودافشایی یک مهارت مهم در تعامل با دیگران محسوب می شود، اما نباید در آغاز برخوردها به ابراز احساسات عمیق خود پرداخت.

ب . باز بودن

(Openness)

باز بودن، یک مفهوم دوجانبی است. وقتی یک فرد را «باز» می نامیم که هم در بیان و ابراز احساسات خود از صراحت و بی پردگی

برخوردار باشد و هم نسبت به اظهارنظر و احساساتی که دیگران از خود نشان می دهند، حالت پذیرندگی داشته باشد.

هرچه حالت صراحت و پذیرندگی شخص بیشتر باشد، آمادگی او برای تغییر و رشد به سوی مراحل بالاترِ کمال و ایجاد روابط صمیمی و دوستانه با دیگران بیشتر می گردد، و به عکس، هرچه پافشاری فرد بر روی نگرشها و دیدگاههای شخصی بیشتر باشد، تغییر و رشد وی دشوارتر و روابط وی با دیگران، ناپایدارتر خواهد بود.

ج . تصدیق و تأیید

تصدیق و تأیید، یکی از روشهای ابراز علاقه و اعلام موافقت با اعمال و گفتار طرف مقابل است. وقتی به گفته فرد دیگری گوش می دهیم، می توانیم با کلماتی چون «خُب»، «بله»، «درسته»، «خیلی خوب»، «می فهمم»، «همین طور»، «آها» و... احساس علاقه خود را به گفته های وی ابراز نماییم.

د . تحسین و حمایت

تحسین، واکنش فراتر از تصدیق یا تأیید ساده و در واقع، نوعی اعلام توافق با گفتار و رفتار طرف مقابل است. برخی کلماتی که تحسین و حمایت فرد را از دیگران نشان می دهند، عبارت اند از: «خوبه»، «عالیه»، «آفرین»، «چه جالب»، «ادامه بده» و... تأیید و تحسین، تنها از طریق کلامی صورت نمی گیرد ؛ بلکه لبخندهای گرم، سر تکان دادنهای مشتاقانه و ارتباط چشمی، از بهترین روشهای ابراز تأیید و تحسین به حساب می آیند.

گُلدمن در تحقیقات خود (منتشر شده به سال 1980م) نشان داد که وقتی تشویق کلامی را با ارتباط چشمی همراه می کنیم، بیشتر نشانگر علاقه ما به دیگران است ؛ اما این را هم باید بگوییم که گاهی استفاده بیش از حد از نگاه یا نگاه خیره، حمل بر تهدید می شود و دیگران را ناراحت می کند.

ه . انعکاس احساس

(Reflection of feeling)

منظور از انعکاس یا باز گرداندن احساس، این است که درباره ماهیت گفته های فردی که با ما صحبت و درد دل می کند، بازخورد بدهیم (عکس العمل مناسبی نشان بدهیم). یکی از عوامل مؤثر در استفاده موفق از این مهارت، تشخیص دقیق احساسات طرف مقابل و برجسته کردن آنهاست.

ما با بازگردانی احساسات، به گوینده القا می کنیم که حرفهای او را فهمیده ایم و برای او احترام و ارزش قایلیم. انعکاس احساس، رابطه ما را با دیگران تسهیل می کند و با آنان همدل تر می شویم.

و . گوش دادن

در تعاملات میانْ فردی، گوش دادن، اهمیت زیادی دارد.(10)

ما برای ابراز احساس همدلی و درک و احترام دیگران باید به گفته های آنان توجه کنیم. اغلبِ ما آن چنان درگیر افکار و احساسات خود هستیم که واقعاً به چیزهایی که دیگران و حتی دوستان نزدیک ما می گویند، گوش نمی دهیم. بسیاری از اختلافات موجود در خانواده ها، بین همسران، والدین با فرزندان و... ناشی از همین بی اعتنایی و گوش ندادن به گفته ها و نظرات همدیگر است. ما بیشتر علاقه داریم که در مورد خودمان بگوییم تا به گفته های دیگران گوش دهیم.

نکات کاربردی

1 . در بیان احساسات خود نسبت به دیگران صریح باشید ؛ یعنی احساس خود را مستقیم و بدون واسطه در یک یا دو جمله ساده و قابل فهم بیان کنید.

2 . از دلیل خود برای ابراز احساستان آگاه باشید: هدف شما در این موقعیت چیست؟ آیا می خواهید نکوهش کنید و احساس نارضایتی خود را اعلام کنید، یا می خواهید باز خورد (عکس العمل) مناسب ارائه دهید؟

3 . در بیان و توصیف احساستان از ضمیر «من» استفاده کنید («من ناراحتم» به جای «تو مرا ناراحت کردی»).

4 . احساس خود را نسبت به رفتار دیگران بیان کنید نه نسبت به خود آنها («وقتی شما این کار را انجام می دهید، من خشمگین می شوم» به جای جمله: «شما مرا خشمگین می کنید»).

5 . وضعیت و حالات خود را با آنچه می گویید، هماهنگ کنید. اگر احساس خشم خود را با لبخند بیان کنید، طرف مقابل هم آن را جدّی نخواهد گرفت.

6 . در ضمنِ آنکه احساسات خود را نسبت به دیگران ابراز می کنید، حق دیگران را نیز برای داشتن احساسات و عقاید و ابراز آنها محترم بدارید.


1. شناخت و عاطفه جنبه های بالینی و اجتماعی، حبیب اللَّه قاسم زاده، فرهنگان، چاپ اول، 1379، ص 23.

2. Bowers,J.Metts,S. and Duncanson,W.1985, Emotin and interpersonal commanicatio

3. .Brooks, W. and Heath,R 1985, Speach Commanication

4. از حال خوب به حال بد، دیوید بُرْنز، ترجمه: مهدی قرچه داغی، تهران: آرین کار، چاپ سوم، 1371، ص 386 .

5. هوش هیجانی، دانیل گُلمن، ترجمه: نسرین پارسا، تهران: رشد، چاپ اول، 1380، ص 159.

6. حدیث زندگی، شماره 7، ص 68 .

7. هوش هیجانی، ص 160.

8. ده قدم تا نشاط، دیوید بُرْنز، ترجمه: مهدی قراچه داغی، نشر پیکان، 1381، ص 76.

9. تجربه ارتباطات در روابط انسانی، لایل ساسمن، ترجمه: حبیب اللَّه دعانی، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، 1376، ص 39 - 45.

10. مفاهیم بنیادی و مباحث تخصصی در مشاوره، دیوید گلدارد، ترجمه: دکتر سیمین حسینیان، کمال تربیت، 1378، بخش دوم.




موضوع مطلب :
یکشنبه 94 آذر 8 :: 1:10 صبح ::  نویسنده : m,shahraeini

هوش هیجانی   (EQ) 

 هوش عاطفی‌( هیجانی ) چیست ؟

برای سال های متمادی تصور بر این بود که   IQ ( ضریب هوشی   ) نماینده میزان موفقیت افراد است. در مدارس معیار اهدای جوایز به دانش آموزان تست هوش بود و حتی بعضی از شرکت ها برای پاداش از تست هوش استفاده می‌کردند. در دهه اخیر محققان در یافتند که   IQ تنها شاخص ارزیابی موفقیت یک فرد نیست. آن ها در حال حاضر مشغول تحقیق درباره   EQ ( هوش عاطفی ) هستند  .

 هوش یکی از مهمترین سازه های فرضی است که از زمان مطرح شدن آن توسط آلفرد بینه در اویل قرن بیستم همواره برای تبیین موفقیت شغلی و کارآیی به کار رفته است. هوش عاطفی زمانی مورد توجه قرار گرفت که دنیل گولمن در سال 1995 کتاب خود را با عنوان " چرا هوش عاطفی  می تواند مهمتر از   IQ باشد؟ " به چاپ رساند  .

 درابتدای پیدایش این سازه، روانشناسان بیشتر بر روی جنبه های شناختی همانند حافظه و حل مساله تاکید می کردند   . اما خیلی زود دریافتند که جنبه های غیر شناختی مانند عوامل عاطفی و اجتماعی نیز دارای اهمیت زیادی هستند. بعضی پژوهشگران بر این عقیده اند کهIQ  در خوش بینانه ترین حالت 10 الی 25 درصد از واریانس متغیر عملکرد را تبیین می کند  .

 " علم به این که احساسات شما چیست و چگونه باید از آن ها در جهت تصمیم گیری به نحو احسن استفاده کنید می گوید  :

-هوش هیجانی (عاطفی)، توانایی برای مدیریت اضطراب و کنترل تنش ها و انگیزه، امیدواری و خوش بینی در مواجهه با موانع در راه رسیدن به هدف است  .

 -هوش هیجانی (عاطفی)، در حقیقت راهی است برای زیرک بودن  .

 -هوش هیجانی (عاطفی)، همدلی است، درک این که اطرافیان شما چه احساسی دارند  .

 -هوش هیجانی (عاطفی)، یک نوع مهارت اجتماعی است، همراهی با مردم، مدیریت عواطف و احساسات در روابط و توانایی ترغیب و رهبری دیگران  . "

 هوش هیجانی (عاطفی) یا هوش اجتماعی شامل 4 مهارت است  :

-خود   ( Self )

-دیگران   (Others  )

-آگاهی   (Awareness )

-اقدام   ( Action)

 که با ترکیب این ها, مؤلفه های بنیادی هوش هیجانی (عاطفی) به دست می آید  .

1-خودآگاهی ( شامل: خود ارزیابی، اعتماد به نفس )

 2- خودگردانی ( شامل: خویشتن داری و قابل اعتماد بودن، وجدان سازگاری، انگیزه پیشرفت و ابتکار )

 3- آگاهی اجتماعی ( شامل: همدلی، ‌آگاهی سازمانی و انگیزه خدمت )

 4- مهارت های اجتماعی (شامل: توان تاثیرگذاری، رهبری،  مدیریت تعارض ایجاد رابطه و کار گروهی )      

             

خودآگاهی ( Self Awareness) :

یک نوع توانایی فردی است برای درک احساسات و حالات خلقی. خودآگاهی به شخص کمک می کند تا همیشه بر افکار و احساسات خود نظر داشته و بنابراین در جهت درک آن ها به فرد کمک می کند.

   خودگردانی(  Self Management) یا مدیریت عواطف( Managing Emotions ):

مهارتی است که به افراد کمک می کند تا احساسات خود را به صورت مناسب و جامعه پسندانه نشان دهند. به زبان دیگر به فرد درکنترل عصبانیت، ناراحتی و ترس کمک می‌کند.

آگاهی اجتماعی ( Social Awareness ): عبارت است از توانایی درک احساسات دیگران و استفاده از احساسات خود در جهت دستیابی به اهداف.

 مهارت های اجتماعی (Social Skills  ):

عبارت است از ارتباط با دیکران در موقعیت های مختلف اجتماعی و در اصل به معنای توانایی ادامه رابطه با توجه به احساسات افراد یا همان ظرفیت اجتماعی است.

 تحقیقات نشان داده است که EQ یا هوش هیجانی عامل مهمی در ایجاد تغییرات اساسی در زندگی است. اگرچه کودکان با سرشت و فطرت گوناگون به دنیا می آیند و چگونگی برخورد آن ها با مسایلی چون برخوردهای اجتماعی، اشتیاق ‌خجالت و غیره متفاوت است، اما هوش هیجانی (عاطفی) به والدین و مربیان کمک می‌کند تا بر روی قابلیت ها و یا عدم وجود آن ها کار کرده و بنابراین کودکان را برای رویارویی با جامعه بیرونی آماده کنند. برای مثال والدین  به جای جلوگیری از برخورد بچه های خجالتی با دنیای بیرون، باید آن ها را با چالش های جدیدی مثل دیدار با دوستان جدید و قرارگرفتن در فضاهای تازه روبرو نمایند. گرچه این تشویق نباید به هیچ عنوان بچه ها را دلزده یا ترسوتر نماید بلکه باید به آن ها تجربه های جدید بیاموزد.

مثال دیگری که می توان در این مورد مطرح کرد این است که برای مثال تحقیقات نشان داده که بچه های کلاس دومی که عصبی بوده و همیشه با مشکل مواجه هستند، شش تا هشت بار بیشتر از بچه های دیگر در معرض ابتلا به خشونت در نوجوانی و ارتکاب جنایت می‌باشند.

دخترانی که در سنین راهنمایی از احساسات سردرگم، خستگی و عصبانیت توام با گرسنگی رنج می‌برند، احتمال می‌رود که در سنین نوجوانی دچار اختلالات گوارشی شوند. این بچه ها از احساسات خود و این که اصولا  این احساسات چه هستند، بی خبرند. اما اگر در شرایطی قرار بگیرند که بتوانند از هوش عاطفی یا هیجانی خود بهره مند شوند، مسلما به هیچ یک از این موارد دچار نخواهند شد.

 نمونه های وجود دارد که باعث عدم استفاده از هوش هیجانی (عاطفی) خواهد شد :

ترس و نگرانی، تصویر منفی از خود، توقعات غیر واقعی از زندگی و سرزنش دیگران.  بنابراین زمانی که این موانع به وجود می آید و هوش هیجانی (عاطفی) مورد استفاده قرار نمی گیرد، حرکات افراد به سمت موفقیت متوقف می شود.

 پس نتیجه می گیریم که هدف از تقویت هوش هیجانی (عاطفی)، آگاهی از احساسات و تربیت آن ها برای غلبه بر موانع زندگی است.

اولین قدم برای افزایش هوش هیجانی (عاطفی)، خودآگاهی است. خودآگاهی یعنی شما چه احساسی دارید و چرا دچار آن احساس شده اید. اگرچه ممکن است این کار در بدو امر برای بعضی از افراد مشکل باشد، اما زمانی که فرد شروع به درک خود می کند، می تواند دیگر مهارت های احساسی اش را نیز توسعه دهد و در نهایت به هوش عاطفی بالایی دست یابد.

منبع :  اینترنت  مقاله “ Emotional Intelligence: What is it? “

نوشته : نانسی.کی.رکر  و برگرفته از مقاله هوش هیجانی

ترجمه و تالیف :‌ آزاده دلیلیان

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 94 آذر 8 :: 1:6 صبح ::  نویسنده : m,shahraeini

برگزاری همایش‌ها و میزگردهای تخصصی با حمایت دانشگاهها و مراکز عمده اقتصادی؛
• بسترسازی و توسعه جایگاههای شغلی مهندسین صنایع کشور در دیگر بخش‌های کمتر گشوده شده نظیر بهداشت و درمان، مالی وبورس، توسعه صادرات و بازاریابی، تجارت الکترونیک و صنعت نفت از طریق برگزاری همایش‌ها، تأسیس رشته‌های جدید و دیگر طرق مناسب معرفی قابلیت‌های مهندسی صنایع و رشته‌های وابسته؛
• راه‌اندازی و تأسیس نظام مهندسی صنایع ایران؛
• تقویت و تثبیت جایگاه انجمن مهندسی صنایع ایران به عنوان جایگاهی برای ارزیابی، رتبه‌بندی و نظارت بر مؤسسات و شرکتهای خدمات و مشاوره مهندسی صنایع از طریق تدوین نظام جامع ارتقاء توان تخصصی و حرفه‌ای مؤسسات مذکور به منظور صیانت از جایگاه تخصصی مهندسی صنایع و اطمینان بخشی به مشتریان دریافت کننده خدمات؛
• تدوین نظامنامه اخلاق مهندسی صنایع ایران؛
• تدوین نظام یادگیری همیشگی مهندسی صنایع (Life Long Learning of IE, or triple L IE)؛
• زنان و مهندسی صنایع؛
• توسعه و گسترش صادرات خدمات مهندسی صنایع
• جایگاه مهندسی صنایع در اقتصاد خانواده.

در این راستا انتظار می‌رود که اساتید جوان و فرهیخته و متخصصین کارآزموده مهندسی صنایع بیش و پیش از دیگران مشعلداران چابک و چالاک یاریگر انجمن و جامعه مهندسی صنایع کشور در این میدان پرچالش و جذاب باشند



موضوع مطلب :

لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 2
  • بازدید دیروز: 0
  • کل بازدیدها: 9355